بیت کوین در حال سقوط یا پیشرفت؟ پس از تحرکات اخیر قیمت بیت کوین در بازار جهانی و کم شدن ارزش این ارز دیجیتال همانند گذشته افرادی که با این دسته از ارزها مشکلات داشتند دوباره نظرات منفی خود را در شبکه های اجتماعی اعلام کردند و گفتند پایان عمر این ارزها نزدیک است. افرادی مثل نوریل روبینی که بلاک چین را یک کلاهبرداری می داند و نابودی آن را نیز پیش بینی کرده است. با این حال حساب کاربری ماین دیجیتال در وب سایت مدیوم که فعالیتی گسترده در زمینه بیت کوین دارد در مطلبی به بررسی اتفاقات و تحرکات اخیر بیت کوین می پردازد و در این مطلب اثبات می کند بیت کوین با وجود مشکلاتی که دارد همچنان می تواند به رشد خود ادامه دهد.
در ادامه به گزاره ارزش بیت کوین در سه بخش اصلی می پردازیم و شما می بینید که بیت کوین ارزش دارد و همچنان ارزشش را حفظ و حتی افزایش می یابد:
۱- فلسفه ارزش پولی از نیک زابو (Nick Szabo)
۲- سیستم اثبات کار هش کش (HashCash) از آدام بک (Adam back)
۳- پروتکل بیت کوین از ساتوشی ناکاموتو
فلسفه ارزش پولی از نیک زابو (Nick Szabo)
درک ساتوشی ناکاموتو از فلسفه ارزش پولی آنقدر خوب بود که توانست آن را به صورت ارز دیجیتالی ارائه کند، نیک زابو در مقالهاش به نام بیت گلد (Bit-Gold) این مفهوم را این گونه بیان میکند:
«فلزات گرانبها و چیزهای کلکسیونی به دلیل هزینهبر بودنِ فرایندِ خلقشان، دارای یک ویژگی کمیابی غیرقابل جعل هستند. این ویژگی توانست پولی [مثل طلا] به ما عرضه کند که تا حد زیادی از هر واسطهای که بخواهیم به آن اعتماد کنیم بی نیاز بود. با اینحال فلزات گرانبها هم مشکلات خود را دارند، برای مثال اندازهگیری درجه خلوص فلزات برای هر معامله معمولی بسیار گران تمام میشود. به همین دلیل باید از یک نهاد مورد اعتماد (که معمولاً با مأمور مالیاتی که سکهها را برای پرداخت میپذیرد همکاری میکند) درخواست میشد که مقدار استانداردی از یک فلز را به صورت سکه در آورد. مشکل دیگر اینجاست که شما نمیتوانید با فلز پرداخت های آنلاین خود را انجام دهید.
بنابراین اگر پروتکلی وجود داشت که بهوسیله آن میشد به صورت آنلاین واحدها و بیتهایی غیرقابل جعل و پرهزینه ساخت که کمترین وابستگی را به واسطه قابل اعتماد داشته باشد، بسیار عالی میشد. بیتهایی که بتوان آنها ذخیره کرد، انتقال داد و اصالت آنها را با کمترین نیاز به اعتماد [بین دو طرف] تعیین کرد. من به آن بیت گلد میگویم.»
متن بالا قسمتی از مقاله ای است که در سال ۲۰۰۵ و قبل از ظهور بیت کوین نوشته شده است. نیک زابو بعد ها نیز در مقاله هایی دیگری که درباره بیت کوین و ارزهای دیجیتال نوشته بود به این موضوع تا حدودی پرداخت. همین موضوع باعث شد که ساتوشی ناکاموتو در اختراعش به خوبی از مقاله نیک زابو استفاده کرد.
میتوان گفت که این فلسفه ماهیت پول را بسیار بهتر از بسیاری از نامهای بزرگ و متخصصان مطرح حوزه اقتصاد و سرمایهگذاری، توضیح میدهد. نام هایی مثل بهترین سرمایهگذار دنیا وارن بافت (Warren Buffet)، نوریل روبینی، کن گریفن (Ken Griffen) مدیرعامل سیتادل، رابرت شیلر (Robert Shiller) استاد اقتصاد دانشگاه ییل و برنده جایزه نوبل، بیل هریس (Bill Harris) از دو شرکت اینتوایت (Intuit) و پی پال و جمی دایمن (Jamie Dimon) بانکدار افسانهای و مدیرعامل شرکت جی پی مورگان و بسیاری دیگر.
سیستم اثبات کار هش کش (HashCash) از آدام بک (Adam back)
موضوع بعدی که به اثبات ارزش بیت کوین به آن می پردازیم سیستم اثبات کار هش کش است، این سیستم اثبات توسط آدام بک مطرح شد شخصی که کمتر شناخته شده است، با این حال نیک زابو در مقاله خود درباره بیت های غیرقابل جعل و پرهزینه صحبت کرده بود که از مقاله آدام بک با عنوان هش کش، اقدامی بر علیه DoS الهام گرفته بود.
آدام بک برای جلوگیری از ارسال شدن پیامهای بیهوده از طرف اسپمرها که با هدف مختل کردن سیستمها انجام میشد، در اختراع خود این الزام را ایجاد کرد که کاربران برای ارسال پیام باید با کامپیوتر خود یک سری محاسبات ریاضی انجام میدادند که نیازمند به مصرف پردازنده (CPU) بود. با این کار اگر کسی میخواست پیامهای هرزرنامه به سیستم ارسال کند، مجبور میشد تا مقدار زیادی قدرت پردازش از خود داشته باشد که مستلزم مصرف کردن برق است. به این روش اصطلاحا اثبات کار (Proof Of Work) میگویند که در بیت کوین با نام ماینینگ یا همان استخراج میشناسیم.
آدام بک با خلق مفهومی به نام اثبات کار توانست استفادههای کنترل نشده از اینترنت مثل هرزنامهها (اسپم) را به کاری پرهزینه تبدیل کند. یکی از اصول اساسی این مفهوم، ارائه کارکردی است که تائید آن آسان اما محاسبه آن گران باشد. بیت کوین با استفاده از الگوریتمهای رمزنگاری، بیتهایی پرهزینه و غیرقابل جعل برای استفاده در بلاک چین خلق میکند که کار بررسی بلاک چین را آسان و ارزان میکند. به این ترتیب بود که بیت کوین توانست مفهوم ارزش پولی را به شکل دیجیتال، بازتولید کند.
پروتکل بیت کوین از ساتوشی ناکاموتو
بخش سوم و آخر را به قرار دادن نمونهای دیجیتال از تئوری ارزش پولی در یک سیستمِ دارای کارایی است.
مهم ترین دستاوردین ساتوشی ناکاموتو این بود که توانست سیستم بیت کوین را در وایت پیپر خود معرفی کند. بیت کوین یک سیستم باز است که سعی نمیکند با ارائه یک ساختار سختگیرانه و فراگیر، رفتارهای انسانی را پیشبینی کند. این سیستم ضمن قبول ناتوانیهایش، به کاربران انگیزه [مالی] میدهد تا جوری باشند که باعث موفقیت کار سیستم شود. این درست برخلاف رویه معمول ما در مقابله با ریسک است که معمولاً به مدیریت، نظارت و مداخلات بیشتر میانجامد. استفاده از یک سیستم باز به این دلیل است که میدانیم یک ساختار انعطاف ناپذیر سرانجام خواهد شکست.
بخشی از این مسئله را میتوان ایدههایی شبیه به تئوریهای بازی و رفتاری در اقتصادی دانست. ناکاموتو در وایت پیپر بیت کوین مینویسید:
[بازی] باید طوری باشد که اگر بازیکن بد/خوب قواعد را رعایت کند سود بیشتری از اینکه قواعد را رعایت نکند ببرد. قواعدی که فرد را تشویق کند تا به جای تضعیف سیستم و کم کردن ثروتش، باعث شود که بیشتر از بقیه افراد سکه (کوین) جدید بدست آورد.
به نظر ما (نویسنده) ارزش گزاره بیت کوین بستگی به ایده، تجسم دیجیتالی آن ایده و نوع اجرای آن دارد و بیت کوین از این نظر تاکنون بسیار عالی عمل کرده است.
حال اگر به دنبال خطر و کم ارزش شدن پروتکل بیت کوین در بین این سه عنصر ذکر شده شده بگردیم، می بینیم که نگرانی های مردم و کم ارزش شدن این ارز دیجیتال در آنها جایی ندارد. حال منتقدان اعتبار یا عدم اعتبار بیت کوین را به وسیله رفتارهای قیمتی آن در بازار تعیین میکنند. آیا معقولانه است؟
حجم بازار بیت کوین با یک منحنی سهمی که در اواخر سال ۲۰۱۷ و با تحریک بازار توسط معامله گران خرد صورت گرفت، توانست به رکورد ۴۲۰ میلیارد دلار برسد؛ اما این دارایی در مدت کوتاهی ۸۴ درصد از ارزش خود را در رویدادی که به نام زمستان ارزهای دیجیتال (Crypto Winter) معروف شد از دست داد، بهطوریکه بسیاری عقیده داشتند بیت کوین مرده است؛ اما در نزدیکیهای سال ۲۰۱۹ بود که سروکله بهار پیدا شد و قیمت این دارایی مجدداً با یک سهمی زیبا مجدداً اوج گرفت. صد البته صعود جدید به بزرگی بار قبل نبود.
این نکته را باید دانست که ارز دیجیتال بیت کوین از همان روزهای فعالیت خود چار فراز و نشیب های زیادی بوده، با این حال توانسته است ارزش خود را که یک ایده ساده بود و در سال ۲۰۰۹ در آغازین روزها کسی به آن توجه نمی کرد حال در سال ۲۰۱۹ پس از ۱۰ سال به جایگاه ویژه ای در دنیای اقتصاد برسد.
این مطلب شاید برای شما جالب باشد: با ۱۰ سلبریتی که بیت کوین دارند آشنا شوید!
این اصطلاح را حتما شنیده اید که می گوید پول، پول می آورد و باید این را دانست که قیمت های بالا هم باعث رسیدن به قیمت های بالاتر نیز می شود. این همان مفهوم سازوکار بازتاب پذیری بازار (reflexivity) است که جورج سوروس (George Soros)، اقتصاددان برجسته، در کتاب خود در مورد این موضوع، آن را بهطور کامل توضیح داده است. قیمتهای بالاتر در واقع یک الگوی جدید را به بازار وارد میکنند و گاهی اوقات بازار این الگو را میپذیرد و قیمت جدید باقی میماند. گاهی اوقات هم بازار الگو را رد میکند و قیمتهای بالاتر واردشده به پایین شکسته میشوند. این قیمتهای جدید همچنین، امکان قیمتهای بالاتری را ارائه میکنند و [ذاتا] قدرت این را دارند که بازار را برای انجام تحرکات سهمیشکل تحریک کنند.
گسترش ایده بازتاب پذیری در مورد دلار هم همزمان با افزایش تعداد افراد مشارکتکننده در آن افزایش یافت و قیمت دلار توانست توجه افراد جدی بیشتری را به خودش جلب کند.
بیت کوین در حال سقوط یا پیشرفت؟: هر سقوط باعث میشود که این دارایی تجربه بیشتری به دست بیاورد. هر سقوط کلیت پروتکل را زیر فشار و ذرهبین منتقدان میبرد. هر بار مالکان جدیدی وارد بازار میشوند که انگیزه و جدیت بیشتری نسبت به مالکان قبلی دارند و با دقت زیر و بم نحوه اجرای پروتکل، برای پیدا کردن اشکالات، را زیر نظر میگیرند.
بیت کوین در سال ۲۰۱۵ به نظر آسیب پذیر می رسید، تراکنش ها به یکباره بسیار گران شدند و از دیدگاه هر شخصی که اطلاعات کمی در این زمینه نیز داشت قیمت های بسیار پایینی را برای این ارز دیجیتال متصور می شدند که باعث شکست پروژه می شد. به نظر برخی از افراد تهدید اصلی، تهدیدی بود که پروژه نسبت به نظام مالی جهانی ایجاد می کرد. اما در آن زمان تهدید نابود کردن خودِ پروژه، جدیتر به نظر میرسید. شاید در آن زمان بازارهای سنتی جهان هنوز روی آن تمرکز نکرده بودند، یا آنکه مطمئن بودند که میتوانند در زمان موعود به راحتی با بیت کوین رقابت کنند.
در طی همین زمان بیت کوین در حال ایجاد یک ارزش ذاتی برای خود بود. ارزش ذاتی وقتی ایجاد میشود که استفاده از یک دارایی بهعنوان یک نرخ مرجع برای یک دارایی دیجیتال و پروژههای مرتبط، با خلق یک تقاضای واقعی برای معاملات، سکونی برای سازوکارهای قیمتی فراهم کند. این سکون همراه با افزایش کاربردهایی جز سفته بازی، گستردهتر خواهد شد. منظور این است که امروزه ارزش بسیاری از ارزهای دیجیتال را همانطور که با دلار میسنجند، با بیت کوین هم محاسبه میکنند.
بیت کوین در حال سقوط یا پیشرفت؟
شاید اینجا سهمی از سفته بازی بر اساس حجم معاملات وجود دارد که نشانگر توانایی بقای پروتکلهاست. سؤال اینجاست که آیا نظریه بازی ذکرشده در وایت پیپر بیت کوین وزن بسیار سنگین اهرم سفته بازی و فشارِ رو به پایین بازتابپذیریِ آن را بهحساب آورده است یا خیر؟ اگر بتوان دارایی را در سطحی پایینتر از جایی که تبدیل به یک موقعیت کشنده میشود، فروخت، این اتفاقی است که خواهد افتاد.
افرادی باعث بهبود ساز و کار بازار در طی چند سال آینده خواهند شد که علیرغم این خطرها میتوانند این دارایی را برای کاربردهای سازمانی خود مورد ارزیابی قرار دهند و میدانند که باید با آن چگونه برخورد کنند.
با مشاهده چرخه زندگی بیت کوین میتوانیم ببینیم که این دارایی مرتب شکل عوض کرده است. موفقیت بزرگ بیت کوین بهعنوان یک دارایی احتکاری (سفتهبازی) در ابتدا توسط سوداگران خردهپا، مبلغانی که از همان ابتدا طرفدار علم رمزنگاری بودند، هرج و مرج طلبان، دلالان مواد مخدر دارک وب، آزادیخواهان و امثال آنها تجربه شد. افزایش قیمت در نمودار بیت کوین از چشم آنها مهر تأییدی بر دیدگاهشان نسبت به بیت کوین و دنیا بود.
آنها اشتباه نمیکردند؛ اما قدرت آنها در بازارهای مالی دنیا بسیار ناچیز بود. زمانی رسید که بازار آنقدر بزرگشده بود که بتواند توجه افراد و گروههای حرفهای کوچک و بزرگ معاملهگر را به خود جلب کند و اینگونه بود که این افراد و گروههای حرفهای که درک خوبی از سیستمهای مالی و مشکلات پیرامون آنها داشتد، تبدیل به اولین کسانی شدند که با دیدگاهی حرفهای به مطالعه پروتکل بیت کوین پرداختند.
اشتباه نیست که بگوییم در دنیای تجارت، اقتصاددانها از مشکلات نظام مالی کنونی دنیا خبر ندارند. طرفداران افراط گرایِ بیت کوین که میخواهند با فشار یک دکمه قیمت را بالا ببرند را نمیتوان لزوماً انقلابیهایی در جهت پیشرفت عرصه تجارت دانست. سیستم پولی کنونی از ساختاری برخوردار است که کارایی دارد و بقیه نظام اقتصادی جهان به آن وابسته است. وابستگیای که بخش مالی بدون هیچ شرمی از آن سوء استفاده میکند. این وابستگی حتی ممکن است در آینده سر خود را از این بیشتر به دهان شیر قصه ما [بانکهای مرکزی] فرو کند. این نظام مالی خود را در اقتصاد جا کرده و در درون آن یک بستر داخلی خلق کرده است که نظام مالی حباب گونه ما بتواند از طریق آن با بسیاری از چیزهای فیزیکی و غیر احتکاری، داراییها، رویدادها، مردم و تراکنشها ارتباط پیدا کند. شاید سرانجام بد این نظام مالی به نظر غیرقابلاجتناب برسد و شاید زمان آن به سر رسیده باشد، اما هنوز وقوع آن قابل پیشبینی نیست. البته کسانی که در این نظام کار میکنند به خوبی از پایان تلخ مداخلات ارزی برای نجات فدرال رزرو باخبرند.
اما بازار بیت کوین در حال حاضر پر از معاملهگران حرفهای شده است و این را میتوان در نوع حرکتهای قیمتی اخیر بیت کوین مشاهده کرد. تحرکات قیمتی در بازههای زمانی مخصوص به خودشان، بسته به محاسباتی که مشخص میکند مالکان دارایی به چه سمتی حرکت میکنند، اتفاق میفتد. برای مثال اگر مشارکتکنندگانی با اهرمهای بالا و دیدگاه کوتاهمدت، پوزیشنهایی مشابه اتخاذ کنند، بازار بر ضد آنها حرکت خواهد کرد. چنانچه افراد حرفهای زیادی بدانند که چطور پوزیشنهای خود را اتخاذ کنند، بازار ممکن است بر ضد آنها هم حرکت کند.
اما معاملهگری یعنی همین. با وجود اینکه معامله این قدرت را دارد تا سازوکار قیمتی را تحریک کند، اما نمیتواند نگرش اساسی و مناسبی را برای تعیین گزاره ارزش بیت کوین معرفی کند. امیدوارم که نیمه ابتدایی این نوشته توانسته باشد به سؤال ما پاسخ بدهد یا حداقل به ما کمک کرده باشد تا بتوانیم درکی از ماهیت، کاربرد و ارزش آن پیدا کنیم و بتوانیم با استفاده از آن، سیستمهای فعال و مؤثر دیگری را خلق کنیم.
بیت کوین در حال سقوط یا پیشرفت؟
اینستاگرام Arz724